در کشورهای کمتر توسعه یافته، یا در حال توسعهای همچون ایران، معمولاً! طرحهای توسعهای به دلیل حاکمیت رویکردهای غیر علمی در فاز امکانسنجی(فاز صفر) شان، سبب تخریب محیطزیست، ناپایداری توسعه و بر هم زدن آمایش سرزمین مناطق میشود. تجربیات بیشماری نشان میدهد، معمولاً راهحلها و راهکارهای ارائه شده برای رفع این پیامدهای ناگوار، به دلیل این که با تأخیر زمانی رخ میدهد چاره ساز نیست. این مقاله با نگرشی سیستمی و با استفاده از تئوری مفهومسازی بنیادی و با استناد به نظریة "چرخه تخریب محیط زیست " Gladwin ، به عارضهیابی و آسیب شناسی علل و پیامدهای وقوع چرخه تخریب محیطزیست در کلاردشت میپردازد. رویش سه نظریة علمی جدید در حوزة دانش مدیریت محیطزیست، از دیگر دستاوردهای این پژوهش بوده و به دلیل اینکه گسترة وسیعتری از واقعیتهای بومی کشورمان را در باره پدیدة تخریب در برمیگیرد، نسبت به دیگر نظریههای ارائه شده توسط صاحبنظران و مؤسسات بینالمللی، از قدرت توضیحدهی بالاتری نسبت به رفتار پدیده برخوردار است. این سه نظریه؛ رشد بیرویة جمعیت، فقدان چشمانداز درازمدت و حاکمیت تفکرخطی بر مدلهای ذهنی مردم و مدیران جوامع کمتر توسعه یافته را علت اصلی تخریب محیطزیست تشخیص داده است.