در دو دهه گذشته نگرش به مکان زیست انسانها تغییرات چشمگیری یافته است. مسکن به عنوان یک نیاز بشر دیگر تنها یک سرپناه نیست‘ بلکه مکانی برای رشد و تعالی فرد و خانواده ومأمنی برای ارضای نیازهای مختلف مادی و معنوی وی شمرده می شود . مسکن هم در درون چهار دیواری یک خانه وهم درگستره وسیعتر محیط پیرامونش باید بتواند سلامت و بهداشت جسمی و روانی افراد ساکن در آن را تامین کند. از این رو مسکن و محیط مسکونی دو جزء لاینفک کلی واحد هستندکه ارضای هر یک بدون توجه به دیگری عواقب جدی برای سلامتی نسل آینده در بردارد. این مفهوم با افزایش روابط اجتماعی و تعدد عواملی که درحیات انسانها موثرند‘ از هوایی که تنفس می کند تا عوامل روحی و روانی‘ شمولی هر چه وسیع تر یافته است.
شهرکهای حاشیه ای شهر تهران که در پاسخگوی به نیاز انبوه مسکن به ویژه خانوارهای کم در آمد ‘ دریک روند خودبخودی و اکثرا پیش نیاندیشیده در چندسال اخیر شکل گرفته اند‘ به دلایل بسیار از ارضای الزامات مختلفی که مسکن در مفهوم فوق باید دارای آن باشد ‘ بازمانده اند.
کاستی های بی شمار مسکن چه در چهار دیواری واحد مسکونی وچه در محیط پیرامونش‘ اثرات اجتماعی ‘ فرهنگی ‘ روانی‘ اقتصادی‘ ... بی شماری داردکه برخی تأثیرات آن هم اینک رخ نموده و به مثابه مشکلات و معضلات فرارو می نماید و برخی تأثیرات به ویژه اثرات روانی و فرهنگی ‘ در دراز مدت دیده خواهد شد.
از این رو تجزیه وتحلیل مسایل و مشکلات متعدد و گونه گون مربوط به شرایط زیست در مسکن و محیط مسکونی‘ می توانددرشناخت راه حل ها و روشهای مؤثر و مناسب در به سامان رساندن و ارتقاء کیفیت زیست در این شهرکها نقشی اساسی ایفا کند. در این نوشتار و نوشتارهای بعدی سعی خواهد شد مهمترین مسایلو مشکلات مسکن این شهرکها بررسی‘ شناسایی و تجزیه و تحلیل شوند. با توجه به اینکه تکیه این بررسی ها و مطالعات‘ دردرجه اول مشاهدات تجربی و کاردراز مدت در شهرکهای حاشیه تهران است‘ از این رو بدیهی است هر چه دامنه کار تجربی و مطالعه وسیع تر گردد‘ نتایج و استنتاجات از عمق و غنای بیشتری برخوردار خواهند بود.
در این مقاله سعی شده به جنبه هایی از مشکلات مسکن در شهرکهای حاشیه ای شهر تهران که تأثیر پذیری مستقیم از ابعاد جمعیت ساکن در آن دارند‘ پرداخته شود.