زمینه محیط شناسی

نویسنده

چکیده

انسان همیشه موجودی اجتماعی و بکارگیرنده ابزار نو بوده است. او با کارش بر طبیعت اثر گذاشته ومرتبا و مستمرا آنرا نو می سازد . انسان با یادگیری ها ‘ کشف های تازه ‘ اختراعات‘ ایجاد بناها‘ و برنامه ریزیها طبیعت را در خدمت اراده خودگرفته است . دراین جریان نه فقط خصیصه اجتماعی آدمی را قادر به کار دسته جمعی برای هدف مشترک می کند بلکه مخصوصا ساختمان بدن با بکارگرفتن ابزار او را برای اثر گذاری توانمند می سازد . انسان با فرهنگ خود بحدی از توانائی می رسد که با تغییر و توسعه در رفتارهای خود در طبیعت پیرامون نیز دگرگونی عمیق ایجا د می کند . قدرت و توانایی انسان در تفسیر خود و محیطش اورا ازتمام مخلوقات متمایز می کند.
تنوع میراث های فرهنگی تفاوتهایی در شیوه های کارو استفاده از مواد و ابزار شده است. معهذا می توان الگوهای کلی را در سازمانهای اقتصادی و اجتماعی جوامع در مراحل مختلف مشاهده کرد واز این راه جوامع را با یکدیگر مقایسه کرد.
تفاوتهایی آشکاری که درمیان نواحی مختلف کره زمین دیده می شود –که با تاثیرات انسان بر طبیعت ناشی شده است یا در اثر شرایط طبیعی است – بیانگر توزیع خصیصه های معین اکولوژیکی ‘ فرهنگیو اجتماعی در جمعیت های گوناگون انسانی است. مهمترین اینها‘ مکانیسم تهیه غذا ‘ سازمان زندگی اقتصادی ‘ و وسایل تکنیکی تولید است که همه مربوط به الگوهای محیط مصنوعی است. انسان نیز چون حیوانات دیگر به گیاهان نیاز دارد.خوراک وی همیشه بر مجموعه پیچیده روابط دو طرفه گیاهان متکی است. البته ساده ترین نوع رابطه انسان با گیاهان و حیوانات وحشی دو طرفی نیست زیراگیاهان وحشی و حیوانات بیابانی اتکائی بر انسان ندارند. بعضی از مواقع گروههای انسانی از بسیاری از انواع نباتات وحیوانات وحشی استفاده می کنند و در مواقع دیگر و مکانهای مختلف انسانها فقط بر نوع معینی از آنها متکی هستند. وقتیکه انسان گیاهان را باکشاورزی پرورش می دهد و بدامداری می پردازد با آنها رابطه متقابل دارد. اینگونه نباتات وحیوانات هر دو به مواظبه های انسان نیاز داشته وخواسته های وی را بر آورده می کنند و دراین جریان معمولا انسانها انواع معینی را به خدمت می گیرند.
درمیان گروههای انسانی نیز شکلهای مختلفی از برقراری روابط دو جانبه برای خوراک وجود دارد . روابط دو طرفه بین تولید کنندگان ومصرف کنندگان خوراک ‘ این ارتباط دوجانبه بصورت الگوی معینی از سازمان اقتصادی برقرار می شود و اساس زندگی شهری است.
درنظام اقتصاد بسته وخانگی گروه کوچکی از افراد معمولا درحد خانواده آنچه را که مورد مصرفشان است تولید می کنند و یا فقط آنچه راکه تولید می شود مصرف می کنند . در اقتصادمبادله ای خانوارها آنچه راکه مصرف می کنندخود تولید نکرده و یاآنچه راکه تولید می کنند خود مصرف نمی کنند. در اقتصاد روستائی‘ خانواده یا گروههای کوچک ‘ خوراک خود را تولید می کنند ونیز قسمتی از آنرا برای ارضاء نیازهای یکدیگر مبادله می کنند. در اجتماعات روستائی کسانی نیز هستندکه خود مستقیما خوراک تولید نمی کنند ولی آنها را مصرف میکنند.
بنابراین مبادلات یا بصورت کالابه کالا است یا با پول انجام می گیرد.
انسان به عنوان تولید کننده ای که به خلق وسایل بیشتر تولید ونیز کار کردن برای ارضاء نیازهای خود تمایل دارد موجودمتمایزی می شود . ابزار تولید اثرات اندامهای انسانی را گسترده تر کرده وحرکات و جنبش های آدمی را قابل انتقال ساخته‘ اطلاع و آگاهی حواس را درباره جهان بیشتر کرده در نتیجه قدرت کنترل وی را زیاد می کند.ابزار تولید حرکت رامنتقل کرده یا آنرا محدود می کند و تآثیر انسانی را در قلمروهای طبیعت ژرفتر می سازد. ابزارها معمولا محیط های ساختگی و جایگاه ها و مواضع و مسیرهای فعالیت را بوجود می آورد. مواضع و مسیر های فعالیت شامل مکانهای مختلف است. منابع طبیعی ‘ خطوط آمدوشد ‘ و ارتباطات ‘ زمین ها ی زیرکشت‘ تأسیسات کارخانه ای‘ مراکز خدماتی ومساکن . درهمه جا همه این چهره ها ممکن است یافت نشود.
ولی هر جامعه ای از منابع خود بنحوی بهره برداری می کند.
مساکنی راکه مورد استفاده قرار می دهد و از مسیرهای متناسب بانیازهای خودبرخوردار است. مقاصد انسانی از مجموعه محیط ساختگی وخصیصه های درونی آن ‘ با شرایط طبیعی محیط رابطه دارد ومحدودیت های آنرا می پذیرد.