شکل‌گیری و شکل‌دهی شهر در دو پارادایم مدرنیسم و پست‌مدرنیسم

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استاد دانشکدۀ شهرسازی دانشگاه تهران

2 کارشناس ارشد طراحی شهری دانشگاه تهران

چکیده

از ابتدای پیدایش شهر تاکنون می‌توان سه نوع مدل را از نظر نوع و میزان مداخله در شکل آن‌ها شناسایی کرد: 1. شهر «شکل گرفته‌شده»، 2. شهر «شکل‌داده‌شده» و 3. شهری که شکل آن ترکیبی از «شکل‌گیری» و «شکل‌دهی» است. بدیهی است تعداد این سه نوع مدل به‌هیچ‌وجه متناسب نیست و از زمانی به زمان دیگر، نظامی به نظام دیگر و منطقه‌ای به منطقه دیگر متفاوت بوده است. تاکنون همواره این سؤال به طور جدی در بین فلاسفه، اندیشمندان و متخصصان حرفۀ طراحی شهری مطرح بوده که به راستی میزان معقول و منطقی مداخله در شکل شهر چقدر است؟ تا آنجا که شاهد به وجود آمدن دو قطب کاملاً متضاد (از عدم مداخلۀ کامل- پیش و پس از دوران مدرنیسم تا مداخلۀ کامل- در دوران مدرنیسم) نیز در این زمینه بوده‌ایم. بدیهی است هر یک از این مدل‌ها بر پایۀ پارادایم و جهان‌بینی خاص خود قرار گرفته‌اند.
بر این اساس، دو پارادایم مدرنیسم و پست‌مدرنیسم در ارتباط با مفهوم (شکل) شهر در یک چارچوب فلسفی/معرفت‌شناسی جدال مدرنیته در این نوشتار تحلیل شده است. سپس، با تجزیه و تحلیل سه شهر برازیلیا (نمونۀ شکل‌دهی)، یزد (نمونۀ شکل‌گیری) و اصفهان دورۀ صفوی (نمونۀ تلفیق دو مفهوم) ویژگی‌های هر مدل معرفی و مقایسه شده است و در پایان با توجه به شرایط کنونی شهر معاصر، نتیجه‌گیری می‌شود که شکل مطلوب مداخله در شهر معاصر باید بر اساس تلفیق دو پارادایم بالا، به صورت تعاملی بین دو حالت متضاد گفته‌شده، رفت و برگشت کند که حاصل، ترکیبی خواهد شد از«شکل‌گیری» و «شکل‌دهی» یا کنترل و کنترل‌نشدن و بالاخره طراحی مستقیم و غیرمستقیم شهر.

کلیدواژه‌ها

موضوعات