امروزه مدیریت محیطی با تأکید بر حفاظت از محیط زیست به یکی از مهمترین مسائل مشتریان، سهامداران، دولتها، کارکنان و رقبا تبدیل شده و فشارهای جهانی، سازمانها را ملزم به تولید محصولات و خدمات سازگار با محیط زیست کرده است. این چالش منجر به ایجاد مفهوم جدیدی به نام مدیریت زنجیرة تأمین سبز در حوزة کسب و کار شده که ترکیبی از تفکر محیطی و زنجیرة تأمین است. این رویکرد مورد توجه گستردة صنایع، دولتها و نهادهای مرتبط با محیط زیست قرار گرفته است. هدف این تحقیق ارائة چارچوبی به منظور سنجش و مقایسة میزان سبز بودن صنایع تولیدی و ارائة راهکاری برای ارتقای سبز بودن زنجیرة تأمین است. در این تحقیق با استفاده از رویکردهای تصمیمگیری چند معیارة فازی، سبز بودن زنجیرة تأمین در قالب پنج معیار کلی شامل تأمین و خرید سبز، طراحی سبز، تولید سبز، حمل و نقل سبز و بستهبندی سبز، ارزیابی شده است. در این راستا سعی بر آن است تا نقص وارد بر تکنیکهای سلسله مراتبی فازی یعنی عدم بررسی سازگاری در این روشها، مرتفع شود. بدین منظور از روشهای غضنفری و میخایلوف به ترتیب برای بررسی سازگاری و وزنیابی استفاده شده است. به منظور بررسی کاربرد عملی این چارچوب، سه صنعت مادر استان یزد شامل نساجی، فولاد و کاشی، مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج حاکی از آن است که صنایع کاشی، نساجی و فولاد به ترتیب رتبة اول تا سوم را از نظر سبز بودن به دست آوردند. در پایان نیز، سعی شد با ارائه راهکارهای مناسب، به مدیران این صنایع بهمنظور مدیریت محیطی بهتر یاری شود.