با توجه به نقش صنایع در توسعة اقتصادی، اشتغال و محیط زیست، در این مقاله آمایش صنایع و بخصوص صنایع انرژیبر به عنوان مسئلة تصمیمگیری چندهدفه، با لحاظ کردن مسائل زیست محیطی و اجتماعی مدنظر است. در این مقاله ابتدا ملاحظات زیستمحیطی به صورت قید در نظر گرفته شده و از فضای جستوجوی مسئله خارج شده است. سپس نزدیکی به مراکز پرجمعیت به منظور حداکثر کردن اشتغال و مجموع حداکثر فاصله از جنگلها، دریاچهها و مناطق حفاظت شده به عنوان هدف زیستمحیطی در نظر گرفته شد. برای حل این مسئله، الگوریتم NSGA-II به منظور جستوجوی فضای تصمیم و پیشنهاد گزینههای بهینه، اجرا و مورد استفاده قرار گرفت. پس از کشف بده بستان بین دو هدف مورد اشاره و محدود کردن فضای جستوجوی مکانهای مناسب، به منظور لحاظ کردن هدف اقتصادی، مکانهای مناسب حاصل از اجرای الگوریتم NSGA-II، بر اساس عوامل حداقل فاصله از معادن، حداکثر دسترسی به راهها، حداقل فاصله از خطوط انتقال نیرو و گاز، ارزیابی شد. با توجه به اهمیت متفاوت هر یک از معیارهای فوق در تخصیص مکان به صنایع مختلف، در فرایند تصمیمگیری چند معیاره، اولویت هر یک از راهحلها به تفکیک برای استقرار صنایع آهن و فولاد، آلومینیوم و سیمان، مشخص شد. از جمله ویژگیهای مدل، مکانی بودن آن در تمامی مراحل طراحی قیود، اهداف، اولویت دهی به راه حلها است. همچنین مزیت این روش آن است که به جای تلفیق اهداف متضاد، با کشف بده بستان بین آنها، مانع از حذف راه حلهای مناسب میشود و به تصمیمگیری بهتر، کمک میکند.