مقاله حاضر سعی دارد تضادهای پیچیده فکری اواخر قرن 18 عصر روشنگری و نیمه اول قرن نوزدهم را از طریق شناخت تقابل بین پنداره ریاضی گونه و آرمانی طبیعت و پنداره تاریخ و تاریخ گرایی تا هنگام استقرار تمدن ماشینی درنیمه دوم قرن 19 تجزیه و تحلیل نماید و تاثیر آن افکار را بر ساخت شهر جستجو کند . در راستای چنین تفکری ساخت سرزمین و شکل گیری هسته شهرهای صنعتی در انگلستان و تاتیر تفکرات عصر روشنگری اروپا بر ساخت کالبدی کلان شهرهای آمریکا شمالی در قرن 19 مورد بررسی واقع شده است . با اعتقاد به اینکه عصر قالب در شکل گیری ساخت کالبدی شهر معماری ان است که در شکل توده وفضا تجسم می یابد بنابراین هدف اساسی این مقاله تحلیل گویش های معماری است که بر پایه تقلید از قوانین طبیعت و یا تاریخ شکل گرفته اند این تحلیل در قالب تقابل دو نگرش عمده رومانتیک و کلاسیک می باشد و برای ارایه نمونه ای از این دو نگرش تقابل میان نظم اندامواره ای و ریست شناسانه و نظم ماشین در طرحها و عملیات اجرایی مهندسین در روند نوسازی پاریس دیده شده است .