مشکلات مطالعات تحلیلی محیط زیست در فضای کوهستان

نویسنده

چکیده

مطالعات تحلیلی کمی و خصوصاً بررسیهای سیستمی محیط زیست به ویژه در فضای کوهستانی از نارسایی های روش شناختی مهمی رنج می برد . بازتاب این نارسایی ها در عدم کاربرد نتایج غالب مطالعات و بروز ابهام عدم کارایی ماحصل یک مطالعه در مطالعات دیگر به خوبی دیده می شود درواقع مشکل از ابهامات روش شناختی است که از شیوه مشاهد و اندازه گیری آغاز وباعدم تناسب نوع داده های به کارگرفته شده تا بالاخره استفاده غلط از نتایج حاصله ادامه یابد در بررسیهای کاربردی که شامل بررسی ارتباطات بسیار پیچیده انسان –محیط می باشد به علت کمبود آمار و داده لازم و همینطور مشکل انتخاب شاخصهای مناسب برای تحلیل وضع موجود استحکام استلالها و مدلهای حاصل از آنان باابهامات و عدم اطمینان بیشتری همراه می باشد استفاده از راهکارهای ارائه شده توسط مطالعاتی که تحت چنین شرایطی انجام می شود مسلماً بحث انگیز و غیر قابل اطمینان خواهد بود . اما در عین حال ضرورت ادامه این مطالعات (هرچند ناقص و توام باابهام ) به علت اهمیت رفع همین ابهامات وهمچنین با توجه به نیازو اهمیت حصول به روشهای مناسب اتایش سرزمین برای نواحی کوهستانی (که از یک سو منشاو ذخیره گاه مهمترین منابع پایه آب و خاک جنگل و انرژی و از سوی دیگر با افزایش فشار روزافزون بهره برداریهای غلط مواجه می باشد ) به خوبی محسوس است به منظور رفع ابهامات دانش محیط زیست کوهستان لازم است بیشتر روی مطالعات و مشاهدات عینی و اندازه گیری فرایندهای تغییر و تحول در چهارچوب صحیحی از نظر روش شناختی بررسی های عینی تاکید نمود تا بر تحلیلهای نظر و ذهنی و مدلهای غالباً فاقد استحکام و همراه باابهام به علاوه با توجه به عمر کوتاه و تنوع شرایط مطالعاتی آنچه مسلم است این است که در حال حاضر باید در استفاده از بررسیهای تحلیلی موجود جنبه احتیاط را رعایت نموده و از نتایج مطالعات در ابعاد زمانی و مکانی به جز موارد اولیه مطالعات بر حذر بود .