2024-03-29T14:45:36Z
https://jes.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=7055
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1393
40
3
شکلگیری و شکلدهی شهر در دو پارادایم مدرنیسم و پستمدرنیسم
سید حسین
بحرینی
کریم
حسینی وحدت
از ابتدای پیدایش شهر تاکنون میتوان سه نوع مدل را از نظر نوع و میزان مداخله در شکل آنها شناسایی کرد: 1. شهر «شکل گرفتهشده»، 2. شهر «شکلدادهشده» و 3. شهری که شکل آن ترکیبی از «شکلگیری» و «شکلدهی» است. بدیهی است تعداد این سه نوع مدل بههیچوجه متناسب نیست و از زمانی به زمان دیگر، نظامی به نظام دیگر و منطقهای به منطقه دیگر متفاوت بوده است. تاکنون همواره این سؤال به طور جدی در بین فلاسفه، اندیشمندان و متخصصان حرفۀ طراحی شهری مطرح بوده که به راستی میزان معقول و منطقی مداخله در شکل شهر چقدر است؟ تا آنجا که شاهد به وجود آمدن دو قطب کاملاً متضاد (از عدم مداخلۀ کامل- پیش و پس از دوران مدرنیسم تا مداخلۀ کامل- در دوران مدرنیسم) نیز در این زمینه بودهایم. بدیهی است هر یک از این مدلها بر پایۀ پارادایم و جهانبینی خاص خود قرار گرفتهاند.
بر این اساس، دو پارادایم مدرنیسم و پستمدرنیسم در ارتباط با مفهوم (شکل) شهر در یک چارچوب فلسفی/معرفتشناسی جدال مدرنیته در این نوشتار تحلیل شده است. سپس، با تجزیه و تحلیل سه شهر برازیلیا (نمونۀ شکلدهی)، یزد (نمونۀ شکلگیری) و اصفهان دورۀ صفوی (نمونۀ تلفیق دو مفهوم) ویژگیهای هر مدل معرفی و مقایسه شده است و در پایان با توجه به شرایط کنونی شهر معاصر، نتیجهگیری میشود که شکل مطلوب مداخله در شهر معاصر باید بر اساس تلفیق دو پارادایم بالا، به صورت تعاملی بین دو حالت متضاد گفتهشده، رفت و برگشت کند که حاصل، ترکیبی خواهد شد از«شکلگیری» و «شکلدهی» یا کنترل و کنترلنشدن و بالاخره طراحی مستقیم و غیرمستقیم شهر.
modernism
Post-Modernism
purposeful shaping
spontaneous shaping
urban design
2014
11
22
541
558
https://jes.ut.ac.ir/article_52204_a97cef4762718d24ead0994758b2ed25.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1393
40
3
طراحی محیطی زیرساختهای اکولوژیک منظر شهری با استفاده از اصل پیوستگی با انشعابات (AWOP) به منظور ارتقای کیفیت زندگی شهری (مطالعۀ موردی: منطقۀ دو شهرداری تهران)
طاهره
کوخائی
محمدرضا
مثنوی
جمعیت شهرها در جهان به نحو فزایندهای رو به گسترش است و طبق گزارشها از سال 2008 بیش از نیمی از جمعیت جهان در شهرها زندگی میکنند. رشد جمعیت، گسترش مقیاس شهر و تراکم توسعۀ صنعتی، اکوسیستمها و الگوهای اصلی اکولوژیکی منطقهای را به شدت تغییر داده و به ازدیاد تولید آلایندههایی منجر شده و محیطزیست اکولوژیکی شهر را تحت تأثیر قرار داده است. این امر همچنین سلامت، بقا و کیفیت زندگی شهروندان را تهدید میکند.
هدف این پژوهش شناخت، تحلیل و طراحی محیطی زیرساختهای اکولوژیک منظر با استفاده از اصل پیوستگی با انشعابات، در منطقۀ دو شهرداری تهران به منظور بهبود ساختار و الگوهای اصلی اکولوژیک منطقه و در نهایت افزایش سطح کیفیت زندگی شهروندان است. به همین منظور اصل AWOP که از اصول مهم و کاربردی علم اکولوژی منظر است مطالعه و معرفی شد. سپس، زیرساختهای اکولوژیک منظر در سطح منطقۀ دو شناسایی شدند. در مرحلۀ بعد پس از مشاهدات و بررسیهای میدانی چارچوب سیاستها و اقدامات استراتژیک در چارچوب طراحی اکولوژیک زیرساختهای شهری در حیطههای تقویت، حفاظت، بهسازی و مرمت در پنج پهنۀ اکولوژیک مهم و اساسی روددرۀ درکه، روددرۀ فرحزاد، پارک پردیسان، کانال سیلبرگردان غرب و باغهای طرشت تدوین و در نهایت شبکۀ زیرساختهای اکولوژیک منظر منطقه طبق اصل معرفی شده، طراحی شد.
aggregate with outlier principle
district number 2 of Tehran city
Ecological Design
ecological infrastructure
landscape
quality of urban life
2014
11
22
559
572
https://jes.ut.ac.ir/article_52205_6392c0748c3be886feb40ef97a8ef3f4.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1393
40
3
مکانیابی بهینۀ فضاهای سبز در سکونتگاههای روستایی (مطالعۀ موردی: نقاط روستایی شهرستان خواف)
علیاکبر
عنابستانی
مهدی
جوانشیری
پارکها و فضاهای سبز از جمله کاربریهایی به شمار میروند که توزیع و پراکنش آنها در سطح شهر و روستا اهمیت زیادی دارد. فضای سبز، بهمنزلۀ یکی از شاخصهای توسعهیافتگی جوامع، دارای ابعاد زیستمحیطی، اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و کالبدی است و برای اینکه نقشها و عملکردهای خود را به خوبی ایفا کند، اولین و مهمترین گام تعیین مکانهای مناسب برای آن است که پیشزمینۀ آن تجزیه و تحلیل تناسب فضای سبز است. در این تحقیق نیز تلاش شده است با در نظر گرفتن عوامل مؤثر در مکانیابی کاربری فضای سبز، با ارائۀ الگویی مناسب، به توزیع بهینۀ فضای سبز در نقاط روستایی نمونه در شهرستان خواف با استفاده از GIS بپردازد. برای نیل به این هدف از معیارهای واقعشدن در زمینهای با کاربریهای مناسب مانند زمینهای بایر، زراعی، مخروبه، نزدیکی به مراکز آموزشی، فرهنگی و مسکونی، دسترسی به شبکۀ معابر، قیمت و مساحت مناسب استفاده شد. سپس، برای هر کدام از عوامل مؤثر در مکانیابی پارکها و فضای سبز، لایههای اطلاعاتی در محیط GIS تهیه و با استفاده از روشهای آنالیز تصمیمگیری چندمعیاره (MCDA) همچون استفاده از فرایند تحلیل سلسلهمراتبی (AHP)، به هر یک وزن مناسبی اختصاص داده شد. در ارزیابی انجامشده، قیمت اراضی با ضریب 351/0 بیشترین تأثیر را در مکانیابی فضاهای سبز روستایی و مساحت زمین با ضریب 077/0 کمترین تأثیر را داشته است. نتایج تلفیق لایههای اطلاعاتی، زمینهای هر روستا را برای انتخاب مکانهای مناسب برای فضای سبز به 4 کلاس طبقهبندی کرد. در مقایسۀ تطبیقی با مکان پیشنهادی این کاربری در طرح هادی روستاها مشخص شد که تقریباً مکان پیشنهادی و موجود کاربری فضای سبز در روستاهای نمونه منطبق با پهنههای کاملاً مناسب و مناسب است.
accessibility
adaptation
AHP
GIS
Land Use
Price
2014
11
22
573
588
https://jes.ut.ac.ir/article_52206_b7fdfe68c37fb76a13bde83d780c46d2.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1393
40
3
بررسی رابطۀ سبک زندگی مصرفی با شاخص ردپای بومشناختی
فتانه
حاجیلو
بهجت
یزدخواستی
محمدباقر
علیزاده اقدم
شهرنشینی پایدار رهیافت جدیدی است که به واسطۀ رشد روزافزون شهرنشینی و تبدیلشدن آن به سبک زندگی رایج انسانها، برای مطالعۀ تعامل متقابل انسان و محیط طبیعی توسعه یافته است و برای الزام به حفظ منابع طبیعی برای نسلهای آتی و کاهش پیامدهای منفی ناشی از فعالیتهای شهری بر محیطزیست سعی دارد با بررسی کنشهای انسانی در قبال طبیعت، به رفتار انسانی جهت بخشد. منشأ این اندیشه آن است که علاوه بر تراکم جمعیت و بهرهگیری از منابع، عادات مصرف و فناوریهای بهکار گرفتهشده در روند توسعه نیز در محیطزیست تأثیر میگذارند. مقالۀ حاضر با تکیه بر شاخص ردپای بومشناختی بهمنزلۀ شاخصی که پایداری را بر مبنای میزان و الگوی مصرف در جوامع مختلف ارزیابی میکند، به بررسی رابطۀ بین سبک زندگی مصرفی با جای پای بومشناختی پرداخته است. بدین منظور با انتخاب تبریز بهمنزلۀ جامعۀ آماری و با اتکا به شیوۀ پیمایش، به جمعآوری مستقیم اطلاعات از شهروندان با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای با استفاده از ابزار پرسشنامه پرداخته است. نتایج نشان میدهد بین متغیر مستقل و وابستۀ تحقیق رابطۀ مستقیم وجود دارد. بر اساس نتایج تحلیل رگرسیونی سبک زندگی مصرفی در تمام مؤلفههای سازندۀ ردپای بومشناختی فردی تأثیر میگذارد و قویترین رابطۀ بین متغیر تبیینگر به ترتیب با ضرایب 329/0 و 313/0 با مؤلفههای مصرف کالا و پس از آن حمل و نقل مشاهده میشود.
Ecological Footprint
conservation of environment
consumer pattern
sustainable urbanization
2014
11
22
589
602
https://jes.ut.ac.ir/article_52207_53d713a373a784d4ce51ed83efa68189.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1393
40
3
بررسی آثار محیطزیستی ساختوساز پروژۀ مسکن مهر شهرستان محمودآباد مازندران
سید علی
جوزی
تانیا
جعفری نسب
پروژۀ مجتمع مسکونی 432 واحدی مسکن مهر با مساحت 3/2 هکتار در شمالشرقی شهرستان محمودآباد مازندران واقع شده است. در این مطالعه سه روش ماتریس ارزیابی سریع آثار (ماتریس پاستاکیا)، تصمیمگیری چندمعیاره (AHP) و چکلیست سنجشی همترازی به منظور ارزیابی آثار محیطزیستی استفاده شد. طبق نتایج ماتریس پاستاکیا فعالیتهای پروژه در فاز ساختمانی شامل 9 اثر مثبت و 19 اثر منفی و در فاز بهرهبرداری شامل 14 اثر مثبت و 21 اثر منفی است. سپس، در روش تصمیمگیری چندمعیاره، معیارهای اصلی در نرمافزار Expert Choice وزندهی شدند و با ورود وزن دادهها در چکلیست سنجشی همترازی شاخص کل به دست آمد. نتایج کلی چکلیست نشان داد که در محیط فنی معیار دسترسی به زیرساختهای شهری با شاخص 002/1 در محیط فرهنگی، معیار زیبایی منظر با شاخص 951/0 در محیط اقتصادی، معیار قیمت مستغلات با 99/0 در محیط اجتماعی، معیار جمعیت با 02/1 در محیط بیولوژیکی، معیار ماهیها با 99/0 و در محیط فیزیکوشیمیایی معیار آب زیرزمینی با 951/0 و برای آلودگیها صدا 649/0 بیشترین شاخص را به خود اختصاص دادهاند و بهمنزلۀ مهمترین عوامل تحت تأثیر این پروژه قرار گرفتند. بررسی نتایج بیانگر این واقعیت است که در اثر اجرای پروژه همراه اعمال دستورهای مدیریتی زیستمحیطی، منطقه از لحاظ اقتصادی رشد خواهد کرد، اما از لحاظ جنبههای زیستمحیطی با مخاطراتی همراه است که بر اساس دستورالعملهای ارائهشده به سهولت قابل پیشگیری است.
Analytical Hierarchy Process (AHP)
checklist
environmental effects
Mehr Housing
Rapid Impact Assessment Method (RIAM)
2014
11
22
603
619
https://jes.ut.ac.ir/article_52208_2ad7a0100c51415b434b3f4183964a47.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1393
40
3
ارتقای ارزیابی آثار توسعه با تئوری دمپستر- شیفر (مطالعۀ موردی: شهرستان بینالود- خراسان رضوی)
بی بی زهرا
مظلوم
علیرضا
میکائیلی تبریزی
عبدالرسول
سلمان ماهینی
عدم قطعیت در شرایطی که شناخت و آگاهی از حوادث آینده بسیار ناچیز است یا وجود ندارد و امکان تصمیمگیری صریح و دقیق در این شرایط کم است پدید میآید. تئوری اعتقاد (دمپستر- شیفر) روشی جدید برای تصمیمگیری است که تحت شرایط عدم قطعیت در ارزیابی آثار محیطزیستی وقتی با دادههای ناکافی، مبهم و نادقیق مواجهه میشویم استفاده میشود. این تئوری چارچوبی ریاضی برای توصیف دادههای ناقص و ناکافی ارائه میدهد. دادهها و نقشههای عوامل مؤثر در توسعۀ گردشگری در تحقیق حاضر با مراجعه به نهادهای مربوط و شرکتهای خصوصی جمعآوری و به فرمت رستری تبدیل شدند. سپس، فازیسازی نقشههای رستری با توجه به قابلیت یا عدم قابلیت بومشناسیشان برای تفرج در ارزیابی آثار توسعۀ توریسم و اکوتوریسم پیشنهادی برای منطقۀ مورد مطالعه انجام و در مرحلۀ بعد هر یک از نقشهها به رویۀ اعتقاد معرفی شد. پس از واردکردن تمام اطلاعات، فرایند همۀ شواهد را بر پایۀ فرضیههای اصولی (مناسب، نامناسب، مناسب- نامناسب) تفکیک و برای ایجاد سه تصویر اعتقاد، مقبولیت و فواصل اعتقاد ترکیب کرد. همچنین، تصویر ارزیابی آثار تفرجی منطقه با استفاده از روش فازی و ارزیابی چندمعیاره تهیه و با تصویر اعتقاد مقایسه شد. نتایج نشان داد که رویۀ اعتقاد یک نتیجه با قابلیت اطمینان بیشتر برای توسعۀ گردشگری و ارزیابی آثار آن ارائه داده است. توصیف همزمان آنچه میدانیم و نمیدانیم به ما امکان میدهد تا ریسک نسبی تصمیماتی را که دربارۀ منابع میگیریم درک کنیم. مزیت دیگر توصیف متغیرها بهمنزلۀ بلیف این است که امکان مشارکت انواع مختلف اطلاعات کارشناسی، مفاهیم نقلشده از زمان گذشته تا حال، احتمالات و دادههای ماهوارهای طبقهبندیشده و دیگر دادهها را فراهم میکند.
Binalud County
Dempster-Shafer theory
Impact Assessment
2014
11
22
621
630
https://jes.ut.ac.ir/article_52209_27e6a910e6ddb091a898a3cc5bd8191f.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1393
40
3
ارزیابی روند تغییرات کاربری زمین و تغییر اقلیم در سیمای سرزمین تالاب چغاخور با تأکید بر آثار محیطزیستی
فاطمه
جهانی شکیب
بهرام
ملک محمدی
احمدرضا
یاوری
یونس
شریفی
فاطمه
عادلی
تغییر کاربری زمین و اقلیم از جمله نگرانیهای اصلی محیطزیست جهانی به شمار میرود. ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی فرایندی است که به ایجاد درک صحیحی از نحوۀ تعامل انسان و محیطزیست منجر میشود. بین تغییر اقلیم و پوشش زمین ارتباط متقابل و پیچیدهای وجود دارد. تغییرات پوشش و کاربری زمین در اقلیم و بیوسفر جهانی آثار تجمعی و مستقیمی دارند. این مسئله در خصوص مناطق حساس و به خصوص تالابها به علت وابستگی عملکردهای هیدرولوژیکی و بیوژئولوژیکی آنها به جریانات سطحی و زیرزمینی و موقعیت آنها در سیمای سرزمین از اهمیت بیشتری برخوردار است. در این تحقیق تغییرات کاربری اراضی در سیمای سرزمین تالاب چغاخور در خصوص پارامترهای تغییر اقلیم به منظور تحلیل فشارهایی که به محیط وارد میشوند، بررسی شده است. به منظور شناسایی روند تغییرات در سیمای سرزمین تالاب چغاخور از تصاویر ماهوارۀ لندست در یک دورۀ ده ساله استفاده شد. در طبقهبندی تصاویر از روش نظارتشده و الگوریتم حداکثر احتمال استفاده شد. نتایج ضریب کاپا نشاندهندۀ دقت طبقهبندی در تصاویر سالهای 2003 و 2013 به ترتیب 64 و 68 درصد است. پردازش اطلاعات در این دورۀ زمانی حاکی از افزایش سطح اراضی زراعی و ساختهشده به میزان 18 و 3/26 درصد و کاهش سطح آب، مرتع- جنگل و اراضی بایر به ترتیب به میزان 4/51، 2/4 و 2 درصد در سیمای سرزمین پیرامون تالاب چغاخور است. همچنین، با بررسی شاخص بارش استاندارد، روند تغییر اقلیم در محدودۀ مطالعه بررسی شد. تحلیل همزمان تغییر کاربری و اقلیم با توجه به خشکسالی طولانیمدت نشاندهندۀ تحمیل فشارهای زیاد و ایجاد آثار تجمعی در محیطزیست منطقه است. در صورت ادامۀ روند تحولات نامطلوب تغییر کاربری، تالاب چغاخور با خطر جبرانناپذیری مواجه میشود. در انتهای این مقاله راهبردهایی برای کاهش آثار محیطزیستی و خسارات خشکسالی در محدودۀ مورد مطالعه ارائه شده است.
Choghakhor Wetland
climate change
environmental pressures
land use change
remote sensing
2014
11
22
631
643
https://jes.ut.ac.ir/article_52210_abc94eb06a0a7585ea38d2b80c263305.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1393
40
3
به کارگیری ارزیابی راهبردی محیطزیست به منظور تدوین سیاستهای برنامۀ توسعۀ پایدار دریاچۀ ارومیه
سیده
آل محمد
احمد رضا
یاوری
اسماعیل
صالحی
لعبت
زبردست
تخریب تالابها هشداری جدی بر ناپایداری توسعه است. بهرغم ارزشهای حفاظتی دریاچۀ ارومیه، عرصههای حیات محیطزیستی، اقتصادی و اجتماعی آن سرزمین روندی قهقرایی دارد. توقف روند فزایندۀ مسائل در مقیاسهای کلان مانند آبریز ارومیه، نیازمند سندی است که حاوی سیاستها و راهبردهای بالادست باشد. بنابراین، اتخاذ رویکرد ارزیابی راهبردی محیطزیست در حوضۀ آبریز ارومیه ضروری به نظر میرسد. هدف این مطالعه شناسایی زنجیرههای علت و معلولی تخریب سرزمین دریاچۀ ارومیه و تدوین راهبردها و سیاستهای لازم در برنامهریزی توسعۀ پایدار در چارچوب مراحل ارزیابی راهبردی محیطزیست است. در مرحلۀ غربالگری از طریق مدل نیروی محرکه، فشار، وضعیت، اثر و پاسخ، ارتباط اختلالات با انواع توسعه بررسی و پاسخهایی مناسب ارائه شده است. در مرحلۀ دامنهیابی، ابتدا مقیاسهای مهم، عوامل کلیدی (اجزای متغیر اکولوژیکی و اجتماعی) و پیششرطهای تقویت مشارکت مشخص شد. به منظور تکمیل دامنهیابی، پاسخگویی به نیروهای محرک تخریب در مقیاس آبریز بهمنزلۀ هدف راهبردی بلندمدت تعیین شد. همچنین، پاسخگویی به فشارها در مقیاس آبخیز و پاسخ به وضعیت پهنۀ اکولوژیکی بهمنزلۀ اهداف راهبردی میانمدت معرفی شد. در مرحلۀ ارزیابی با توجه به عوامل کلیدی، اولویت آبخیزها برای پاسخگویی به فشار تعیین شد. به منظور تکمیل، اصلاح و ادامۀ این مطالعه، رویکردهای صحیح برای تصمیمگیری و پایش به راهبردها اضافه شد. نتیجۀ نهایی جداولی شامل ترکیب بهینۀ سیاستها برای پاسخگویی به نیروی محرکه، فشار و وضعیت است. روش و نتایج، نقشۀ راهی برای تدوین اسناد بالادست و سیاستهای توسعۀ پایدار سرزمین تحت نظارت و سایر عرصههای تالابی است.
DPSIR model
Lake Urmia
policies
Sea
2014
11
22
645
667
https://jes.ut.ac.ir/article_52211_c96cba047e561503988a8fad15996573.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1393
40
3
پایش دریاچۀ نمکی مهارلو با تکنیکهای پردازش تصاویر ماهوارهای چندطیفی
حسین
نظم فر
نادر
سرمستی
سید کاظم
علوی پناه
مطالعۀ دریاچههای نمکی پلایاها بهمنزلۀ مهمترین پدیدههای ژئومورفولوژیکی بسیار حائز اهمیت است. در این شرایط پایش و ارزیابی چنین پدیدههایی میتواند در توسعه و مدیریت منابع طبیعی امری مهم تلقی شود. مطالعۀ دریاچههای نمکی این محیطها با صرف زمان و هزینۀ کمتر و در چشمانداز وسیع، استفاده از دانش سنجش از دور را میطلبد. پایش دریاچههای نمکی مناطق خشک در توسعۀ پایدار و حفاظت از محیطزیست پارامتری مهم است. پایش این پدیدهها به استخراج و تهیۀ نقشههای موضوعی در زمانهای مختلف نیاز دارد. از مهمترین تکنیکهای پایش این پدیدهها استفاده از تکنیک سنجش از دور و دادههای ماهوارهای است. در این تحقیق پایش دریاچههای نمکی مناطق خشک و نیمهخشک از تصاویر ماهوارهای ارائه و آزمایش شده است. الگوریتم پیشنهادی از ترکیب دو روش آستانهگذاری روی هیستوگرام تصویر و نسبت بین باندها تشکیل شده است. منطقۀ مورد مطالعۀ این تحقیق دریاچۀ نمکی مهارلو است. پایش دریاچۀ نمکی مهارلو با استفاده از تصاویر سنجندۀ ASTER ماهوارۀ ترا در سال 2010 صورت گرفت. ابتدا پردازشهای اولیه روی تصاویر اعمال شد، سپس با نسبتگیری بین باندها و آستانهگذاری روی هیستوگرام تصویر تولیدشده، شاخصهای RSCI و NDSCI تعریف شد و نقشۀ نهایی دریاچۀ نمکی به دست آمد. به منظور ارزیابی دقت حاصل از الگوریتم پیشنهادی، نتایج با نقشههای مرجع مطابقت داده شد. دقت دریاچۀ نمکی استخراجشده از شاخصهای RSCI و NDSCI برابر 87/0 و 92/0 برآورد شد. نتایج نشان داد که شاخصهای RSCI و NDSCI در مقیاس منطقهای برای پایش دریاچۀ نمکی مهارلو کارایی دارند.
Maharlu Salt Lake
Satellite images
threshold
2014
11
22
669
677
https://jes.ut.ac.ir/article_52212_2ae715e894cc6f7bac75e04f7c310e1d.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1393
40
3
حکمرانی خوب و مدیریت یکپارچۀ مناطق ساحلی دریای خزر
الهه
کولایی
مهدی
شایسته
مناطق ساحلی به علت برخورداری از منابع غنی، همواره در معرض بهرهبرداری بیرویه قرار داشتهاند. مدیریت یکپارچۀ مناطق ساحلی نه تنها به کاهش مشکلات زیستمحیطی سواحل و دریا کمک میکند، بلکه سبب تسریع روند اجرای سیستم حکمرانی خوب در مناطق ساحلی میشود. مشکلات مناطق ساحلی بدون راهحلهای جامع، فراگیر، مشارکت همگان و گروههای ذینفع حل نمیشود. مدیریت یکپارچۀ مناطق ساحلی دریای خزر فرایندی مربوط به حکمرانی و نه حکومتکردن است، زیرا در ساختار پیچیدۀ مدیریت مناطق ساحلی دریای خزر، حکومتهای ساحلی تنها یکی از بازیگرانی به شمار میروند که وظیفۀ هماهنگی بین بازیگران مختلف، برای رسیدن به توسعۀ پایدار در مناطق ساحلی را بر عهده دارند. موفقیت مدیریت یکپارچۀ سواحل نیازمند توجه جدی به حکمرانی خوب است. این مقاله جایگاه حکمرانی در مدیریت یکپارچۀ سواحل دریای خزر و تأثیر آن در کاهش مشکلات زیستمحیطی سواحل و دریای خزر را بر اساس روش توصیفی- تحلیلی بررسی میکند. با توجه به دشواریهای گوناگونی که منطقۀ دریای خزر با آن روبهرو است، هدف نویسندگان توجهدادن به روشهای موفق در مناطق مشابه با استفاده از روش مدیریت یکپارچۀ سواحل است تا جلوی تخریب فزایندۀ محیطزیست در این منطقه گرفته شود.
Caspian Sea
environment
Good Governance
Tehran Convention
unified management
2014
11
22
679
692
https://jes.ut.ac.ir/article_52213_7ebf20da9d43e5ed70503f6f5d11e274.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1393
40
3
ارزیابی آلودگی صوتی بیرجند با استفاده از تکنیکهای آماری و GIS
محمد حسین
صیادی اناری
افسانه
موفق
آلودگی صوتی یکی از مشکلات جامعۀ امروزی و مهمترین آلایندۀ محیطزیست محسوب میشود که آثار بالقوهای بر سلامت انسان دارد. هدف اصلی این تحقیق، ارزیابی مقایسهای و پهنهبندی آلودگی صوتی بیرجند در سۀ بازۀ زمانی صبح، ظهر و شب است. در این مطالعه به منظور بررسی و اندازهگیری میزان تراز آلودگی صدا 43 ایستگاه انتخاب شد. نتایج این مطالعه نشان داد که در بازۀ زمانی صبح ایستگاههای شمارۀ 7، 8، 15، 18، 20 تا 37، 39 و 43 و در بازۀ زمانی ظهر ایستگاههای شمارۀ 1، 4، 6، 7، 11، 13، 15، 16، 18، 20، 21، 23 تا 39، 42 و 43، همچنین در بازۀ زمانی شب ایستگاههای شمارۀ 2، 4، 6، 7، 8، 9، 12، 15، 16، 17، 18، 20 تا 30، 32 تا 39، 42 و 43 دارای تراز صوت معادل بیش از 70 دسیبل بودند. نتایج آنالیز آماری مشخص کرد که بین عرض خیابانها و میانگین حجم ترافیک و تراز آلودگی صوتی رابطۀ معنیداری وجود ندارد. نقشههای همترازی صدا که برای میانگین حجم ترافیک و تراز آلودگی صوتی برای سه بازۀ زمانی صبح، ظهر و شب به کمک نرمافزارهای GIS ترسیم شدند، نشاندهندۀ تأثیر مستقیم ترافیک در میزان آلودگی صوتی بودند. میانگین تراز معادل آلودگی صوت بهدستآمده از ایستگاههای نمونهبرداری با مقادیر استاندارد صدای ایران مقایسه شد که این مقادیر برای مناطق مسکونی در تمامی ایستگاهها از حد استاندارد ایران فراترند و سلامت جامعه را در معرض خطر قرار میدهند، بنابراین باید نسبت به ارائۀ راهکارهای مناسب در جهت کاهش و کنترل این آلایندۀ مهم اقدامات لازم صورت گیرد.
Birjand City
GIS maps
noise pollution
Statistical Analysis
2014
11
22
693
710
https://jes.ut.ac.ir/article_52214_a5d4c818ea34823cdd83c85a92a8c847.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1393
40
3
تعیین مناسبترین شاخص آسیبپذیری آب زیرزمینی با مقایسۀ دراستیک فازی و معمولی (مطالعۀ موردی: آبخوان دشت سرخون)
احمد
نوحه گر
فاطمه
ریاحی
دشت سرخون نزدیکترین منبع آبرفتی آب شیرین بندرعباس و شهرکهای اطراف است. بهرهبرداریهای بیرویۀ آب به خصوص در بخش شرقی دشت، همچنین خشکسالیهای حاکم بر منطقه موجب منفیشدن گرادیان هیدرولیکی آب شده است و رودخانۀ شورخورجیل که به علت عبور از سازندهای تبخیری و شور دارای کیفیت نامناسب است عملاً دشت را تغذیه میکند. به همین دلایل ارزیابی آسیبپذیری در تصمیمهای مدیریتی این دشت حائز اهمیت است. به این منظور در این پژوهش از روش شاخص همپوشانی دراستیک که از کاربردیترین روشهای ارزیابی آسیبپذیری است استفاده شد. سیستم رتبهبندی این روش به علت استفاده از منطق بولین به ویژه در مقادیر نزدیک مرزهای دستهبندی، قابل اعتماد و درست نیست. در این پژوهش سیستم رتبهبندی این شاخص با استفاده از مبانی تئوری فازی که در آن هر موضوع یا مفهومی دارای یک درجۀ عضویت است اصلاح شد. در این راستا رتبهبندی 4 پارامتر کمّی مدل شامل عمق سطح ایستابی، هدایت هیدرولیکی، تغذیه و شیب با استفاده از عملگر فازی نرمافزار MATLAB تصحیح سپس، نقشۀ نهایی آسیبپذیری با اضافهشدن پارامترهای کیفی مدل تولید شد. برای مقایسه، نقشۀ دراستیک با رتبهبندی پارامترها (طبق منطق بولین) نیز تولید شد. در مرحلۀ بعد خروجی مدل فازی و دراستیک معمولی با استفاده از عامل EC بهمنزلۀ شاخص آلایندگی منطقۀ مورد مطالعه صحتسنجی شد. نتایج همبستگی اسپیرمن، نشاندهندۀ همبستگی بالاتر مدل فازی با عامل EC، نسبت به مدل دراستیک معمولی است و توانایی مدلسازی فازی پارامترهای هیدروژئولوژیک، که قطعیت ذاتی ندارند، را تأیید میکند. با توجه به نتایج، از مدل دراستیک فازی به منظور تعیین آسیبپذیری ذاتی دشت سرخون استفاده شد. طبق نقشۀ آسیبپذیری حاصل، آسیبپذیری ذاتی دشت در 2 طبقۀ کم و متوسط قرار گرفت.
DRASTIC
Fuzzy theory
overlapping index
spearman correlation
Vulnerability assessment
2014
11
22
711
722
https://jes.ut.ac.ir/article_52215_2a5c6b27ba3b1583b88a70ee657a44ef.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1393
40
3
تعیین تغییرات مکانی و زمانی آلایندههای گوگرد دی اکسید، نیتروژن دی اکسید و انواع ذرات معلق با استفاده از تکنیکهای GIS در تهران
علیرضا
نورپور
سید محمد علی
فیض
یکی از معضلات اساسی شهرهای بزرگ جهان پدیدۀ آلودگی هواست. ایران به خصوص کلانشهر تهران نیز از این پدیده مصون نیست، به طوری که سالیانه شاهد خسارات مالی، جانی و اجتماعی متأثر از این نوع آلودگیها هستیم. آلودگی هوای این شهر اغلب ناشی از منابع ثابت و متحرک آلودهکننده است و مهمترین آلایندههای تهران را ذرات معلق PM10 و PM2.5، CO، O3، SO2 و NO2 دربر میگیرند. از این رو در تخمین حاضر ابتدا روشهای مختلف درونیابی برای تولید نقشههای کیفیت هوای حاصل از آلایندههای ذرات معلق، دی اکسید گوگرد و دی اکسید نیتروژن ارزیابی شدند. سپس، با استفاده از روشهای درونیابی بهینه، نقشههای کیفیت هوای حاصل از این آلایندهها برای همۀ روزهای سال 1391 تولید شد. همچنین، از آنجا که آلودگی هوا با عوامل متعددی از قبیل توپوگرافی، اقلیم، جمعیت، شبکۀ حمل و نقل و حجم ترافیک در ارتباط است با استفاده از روش LUR مهمترین عوامل مؤثر در تولید هر یک از این آلایندهها تعیین و در ادامه با استفاده از همین روش به مدلسازی آنها در بهار پرداخته شد. نتایج نشان داد که برای درونیابی دادههای آلایندههای دی اکسید گوگرد و دی اکسید نیتروژن روش کوکریجینگ همراه سه پارامتر دما، جهت و سرعت باد مناسبترین روش به شمار میرود، در حالی که برای آلایندههای ذرات معلق PM10 و PM2.5 روش Spline نتایج بهتری را ارائه میدهد. همچنین، نتایج مدل LUR نشان داد که مهمترین عامل مؤثر در آلایندههای SO2، NO2 و ذرات معلق PM2.5 حجم ترافیک است، در حالی که مهمترین عامل مؤثر در آلایندۀ ذرات معلق PM10 اماکن صنعتی است.
Air pollution
GIS
land use regression
particulate matter
2014
11
22
723
738
https://jes.ut.ac.ir/article_52216_0b72c3757881e773935c88ea524829d0.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1393
40
3
کاربرد نانوذرات مغناطیسی هیدروکسیآپاتیت در حذف Cd2+ از محیط های آبی
ایرج
کاظمی نژاد
ثنا
احمدی زاده
علی اکبر
بابایی
در این تحقیق نانوذرات مغناطیسی هیدروکسیآپاتیت به روش همرسوبی ساخته شدند. نانوذرات ساختهشده با استفاده از دستگاههای الگوی پراش پرتو ایکس (XRD)، میکروسکوپ الکترونی روبشی گسیل میدانی (FESEM)، اسپکتروفوتومتری تبدیل فوریۀ مادون قرمز (FT-IR) و مغناطیسسنج نمونۀ ارتعاشی (VSM) مشخصهیابی شدند. الگوی پراش پرتو ایکس نمونهها ساختار هگزاگونال هیدروکسیآپاتیت و تتراگونال مگمایت را تأیید کرد. نتایج میکروسکوپ الکترونی روبشی گسیل میدانی، نانوذرات تقریباً کرویشکل را نشان داد. میانگین اندازۀ نانوذرات 2±19 نانومتر بود. تبدیل فوریۀ مادون قرمز نشاندهندۀ تشکیل پیوندهای مورد انتظار بود. منحنی پسماند نانوذرات نشان داد که میزان نیروی وادارندگی نانوذرات تقریباً صفر است و نانوذرات خاصیت ابرپارامغناطیس از خود نشان میدهند. در نهایت نانوذرات تهیهشده بهمنزلۀ جاذب برای حذف یونهای کادمیوم از محیطهای آبی به کار گرفته شدند. در آزمایشهای ناپیوستۀ جذب یونهای کادمیوم اثر عواملی مانند: pH، مقدار جاذب، زمان تعادل و غلظت اولیۀ یونهای کادمیوم بررسی شدند. در گسترۀ PH 5 تا 7، زمان تماس 30 دقیقه، مقدار جاذب 1/0 گرم و غلظت اولیۀ 10 تا 20 میلیگرم بر لیتر میزان جذب حداکثر بود. فرایند جذب از مدل همدمای لانگمویر تبعیت کرد و بیشینۀ ظرفیت جذب یونهای کادمیوم mg/g746/84 به دست آمد. نتایج آزمایشهای مربوط به جذب یونهای کادمیوم نشان داد که نانوذرات مغناطیسی هیدروکسیآپاتیت دارای درصد حذف بالا و زمان تعادل کوتاه (30 دقیقه) بودند و میتوانند بهمنزلۀ روشی کارآمد در حذف یونهای کادمیوم از محیطهای آبی استفاده شوند.
aqueous solutions
Cadmium
co-precipitation method
Hydroxyapatite
Magnetic nanoparticles
2014
11
22
739
750
https://jes.ut.ac.ir/article_52217_d9fc3f4175fe80464affec365538d7c7.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1393
40
3
کاربرد کریجینگ شاخص و معمولی در مدلکردن کلر آب زیرزمینی
معصومه
دلبری
پیمان
افراسیاب
از معمولترین مشکلات مرتبط با کیفیت آب در کشاورزی، سمّیت ناشی از کلر است. لذا برآورد صحیح میزان کلر و تهیۀ نقشههای احتمال آن بسیار حائز اهمیت است. تخمینگر زمینآماری کریجینگ شاخص (IK) نه تنها مستقل از شیوۀ توزیع دادههاست بلکه قادر به مدلکردن میزان قطعینبودن تخمین نیز است. در این مطالعه کاربرد IK برای تخمین و به خصوص ارزیابی خطای تخمین مقدار کلر آب زیرزمینی به صورت مقایسهای با کریجینگ معمولی (OK) و لاگ کریجینگ (LOK) بیان شده است. نقشههای احتمال کلر برای حدود آستانۀ 10 و 20 میلیاکیوالان بر لیتر با استفاده از IK تهیه شده است. دادههای کلر مربوط به 76 حلقه چاه آب کشاورزی در دشت کرمان است. نتایج آنالیز نیمتغییرنما نشان داد که دادههای کلر و لگاریتم آنها با مدل ساختار مکانی کروی و شعاع تأثیر به ترتیب برابر با 42 و 72 کیلومتر همبستگی مکانی قوی دارند. همچنین، دادههای کلر دارای همبستگی مکانی داخل کلاس متوسط تا قوی هستند و نیمتغییرنماهای شاخص به طور عمده از مدل کروی پیروی میکنند. نتایج ارزیابی متقابل نشان داد که روش LOK دارای دقت بیشتری نسبت به روش IK در برآورد مقادیر کلر است. از طرفی واریانس شرطی IK ابزار مناسبتری برای ارزیابی خطای تخمین کلر نسبت به واریانس OK و LOK تشخیص داده شد. نقشههای احتمال کلر نشان دادند که احتمال تجاوز مقدار کلر از حدود آستانۀ 10 و 20 میلیاکیوالان بر لیتر در نواحی شمالغرب و غرب منطقه بیشتر است. نقشههای احتمال در بسیاری از فرایندهای تصمیمگیری از جمله مدیریت منابع آب و به حداقل رساندن ریسک آلودگی منابع ابزار سودمندی به شمار میروند.
Chloride toxicity
estimation uncertainty
Estimation variance
indicator kringing
probability map
2014
11
22
751
764
https://jes.ut.ac.ir/article_52218_ab676d2ddbc0d6fd11cdd1b1c77023ac.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1393
40
3
اندازهگیری بقایای سموم کشاورزی ارگانوکلره در رودخانههای استان مازندران از طریق دستگاه ECD GC-پس از پیشتغلیظ به روش استخراج فاز جامد
شیوا
دهقان آبکنار
سید مرتضی
حسینی
حسین
اسماعیلی قلزوم
قربانعلی
خدابخشی
ناصر
مهردادی
سموم کشاورزی ارگانوکلره به علت خاصیت تجمعی، سرطانزایی و تأثیر در سیستم عصبی انسان اهمیت زیادی دارند. این سموم به علت طبیعت لیپوفیلیک، آبگریزی و سرعت پایین تخریب شیمیایی و بیولوژیکی، در بافتهای بیولوژیکی جمع و وارد چرخۀ غذایی میشوند بنابراین، این آلایندهها در حد غلظت نانو میتوانند خطر جدی برای سلامت انسان محسوب شوند. از آنجا که رودخانهها مهمترین منبع آب آشامیدنی محسوب میشوند، بررسی کیفیت آب آنها از جهت حضور آفتکشها قبل از استفاده در جوامع بسیار مهم است. در این مطالعه، غلظت بقایای سموم کشاورزی ارگانوکلره در 6 ایستگاه از 2 رودخانۀ استان مازندران (تالار و تجن) طی ماههای مختلف سال اندازهگیری شد. پس از آمادهسازی نمونهها، پیشتغلیظ سموم در نمونهها به روش استخراج فاز جامد صورت گرفت و آنالیز نمونهها به روش کروماتوگرافی از طریق دستگاه ECD GC- انجام شد. از بین 20 نوع سم اندازهگیریشده بالاترین غلظت مربوط به سموم لیندان، هپتا کلر، 4,4'-DDE و 4,4'-DDD است. با توجه به نتایج، تمامی غلظتهای اندازهگیریشده کمتر از ماکزیمم مقدار کل آلودگی اعلامشده از سوی سازمان بهداشت جهانی (WHO) و آژانس حفاظت محیطزیست امریکا (EPA) برای سموم ارگانوکلره است. باوجود این، از بین ایستگاههای مورد مطالعه، ایستگاه کردخیل دارای حداکثر آلودگی تشخیص داده شد. بررسی نقشههای کاربری و شیب اراضی نشان میدهد که ایستگاه کردخیل به علت حداقل ارتفاع و شیب و با کاربری اراضی کشاورزی با سطح زیاد، نسبت به سایر ایستگاهها باقیماندۀ سموم کشاورزی بیشتری دارد.
chromatography
organochlorine pesticide
pesticide
solid phase extraction
2014
11
22
765
773
https://jes.ut.ac.ir/article_52219_7bd54d628bdf801d1f6c6868f9f40613.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1393
40
3
مدیریت کیفیت منابع آب زیرزمینی شهرستان آققلا
الهام
کلبعلی
مصطفی
مردانی
محمود
صبوحی صابونی
آبهای زیرزمینی از مهمترین منابع تأمین آب شیرین مورد نیاز انسان محسوب میشوند و آلودگی آنها به وسیلۀ کودها و سموم آفتکش به علت توسعۀ کشاورزی و تنوع آفات گیاهی یکی از معضلات زیستمحیطی بهشمار میرود. با توجه به اینکه آب شرب اهالی شهرستان آققلا از چاههای آب زیرزمینی تأمین میشود و در این منطقه زمینهای کشاورزی زیادی وجود دارند که به صورت دورهای سمپاشی میشوند، احتمال نشت سموم به داخل این چاهها وجود دارد. نیترات و کلرید دو عنصر بسیار مهم در بررسی کیفیت آبهای زیرزمینی به شمار میروند. این دو عنصر در هر یک از چاههای آب زیرزمینی ارقام متفاوتی را نشان میدهند. حداکثر مقدار مجاز برای این عناصر با توجه به استانداردهای بهداشت جهانی 250 و 50 میلیگرم در لیتر به ترتیب برای کلرید و نیترات است. هدف از مطالعۀ حاضر، دستیابی به تخصیص بهینۀ آب شرب مطابق استاندارد بهداشت جهانی و حداکثر استاندارد مطلوب برای آبهای زیرزمینی در منطقۀ آققلا با استفاده از مدل برنامهریزی آرمانی وزنی است. در این منطقه 4 چاه زیرزمینی، 6 مخزن هوایی و 2 مخزن زمینی (برای ذخیره و انتقال آب به مخزنهای هوایی) به منظور تأمین آب آشامیدنی 17 روستا وجود دارد. نتایج این تحقیق نشان داد که میزان برداشت آب از چاههای تحت بررسی در حالت استاندارد بهداشت جهانی و حالت حداکثر استاندارد مطلوب متفاوت است. بیشترین میزان برداشت آب در حالت استاندارد بهداشت جهانی و حداکثر استاندارد مطلوب به چاه شمارۀ 3 و کمترین میزان برداشت به علت بالابودن میزان نیترات به چاه شمارۀ 1 اختصاص یافته است. همچنین، با توجه به نتایج حاصل از میزان برداشت در حالت حداکثر استاندارد مطلوب، از چاه شمارۀ 2 به علت زیادبودن غلظت نیترات در مقایسه با سایر چاههای تحت بررسی برداشتی صورت نگرفت. بنابراین، با توجه به استانداردهای بهداشت جهانی و متفاوتبودن میزان عناصر در هر یک از چاههای تحت بررسی، برداشت آب به صورت ترکیبی از آب چاهها توصیه میشود.
Chloride
Goal Programming
groundwater
Nitrate
Water quality
2014
11
22
775
786
https://jes.ut.ac.ir/article_52220_202ffa9b9b4dbfd7cc0bfec72d212b4c.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1393
40
3
انتخاب فرایند بهینۀ تصفیۀ فاضلاب شهری در اقلیمهای مختلف کشور به روش تحلیل سلسلهمراتبی (AHP)
حسین
نایب
علی
ترابیان
ناصر
مهردادی
با توسعۀ روزافزون جوامع شهری و افزایش جمعیت شهرها و در نتیجه افزایش نیاز آبی، میزان تولید فاضلاب شهری رشد چشمگیری داشته است. از طرفی، افزایش آگاهی عمومی نسبت به مشکلات آلودگی آب در سالهای اخیر، تصویب قوانین جدید و سختگیرانۀ زیستمحیطی در خصوص تخلیۀ پساب را در پی داشته که این موضوع سبب افزایش سرعت ساخت و نصب تصفیهخانههای فاضلاب شهری در کشور شده است. اولین و مهمترین گام در احداث تصفیهخانۀ فاضلاب، انتخاب فرایندی است که علاوه بر داشتن صرفۀ اقتصادی و کارایی مناسب، با شرایط محیطی و اقلیمی منطقۀ موردنظر همخوانی داشته باشد. به همین علت در این تحقیق با تقسیمبندی اقلیمی ایران به نواحی پنجگانه (کوهستانی، خزری، مدیترانهای، نیمهبیابانی و بیابانی) و با نظرسنجی از کارشناسان خبرۀ مقیم در هر اقلیم و استفاده از روش تحلیل سلسلهمراتبی AHP بر اساس معیارهای زیستمحیطی، اقتصادی و فنی به انتخاب فرایند بهینۀ تصفیۀ فاضلاب شهری از میان چهار روش لجن فعال، لاگون هوادهی، برکۀ تثبیت و صافی چکنده، در هر یک از اقلیمهای کشور پرداختهایم. بر اساس نتایج این تحقیق در سه اقلیم کوهستانی، خزری و مدیترانهای کشور فرایند لجن فعال با کسب اوزان 347/0، 340/0 و 334/0 و در اقلیمهای نیمهبیابانی و بیابانی فرایند برکۀ تثبیت با اختلاف ناچیز و کسب اوزان 276/0 و 292/0، فرایندهای بهینۀ تصفیۀ فاضلاب شهری شناخته شدند. همچنین، بر اساس نتایج هر پنج اقلیم کشور، معیار زیستمحیطی دارای بیشترین اهمیت بوده است و در پنج اقلیم دیگر به جز اقلیم بیابانی، پس از معیار زیستمحیطی، معیارهای فنی و اقتصادی در اولویتهای بعدی اهمیت قرار داشتهاند.
Urban wastewater treatment
Analytical Hierarchy process
Selecting the optimal process
2014
11
22
787
799
https://jes.ut.ac.ir/article_52221_329c8cefdb06ecc47d904d4c77269d3f.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1393
40
3
مقایسه رفتار جذبی دو رزین کیلیتساز شامل عوامل گروهی آمینه و آلیزارین با یون رودیوم (III) در نمونههای محیطزیست
حسین
سیدکلال
علیرضا
خانچی
حسن
هویدی
محمد
تقیاف
مریم
نوروزی
در این تحقیق دو رزین جدید ALZR-XAD-2 و XAD-2-DETA طی مراحل جداگانهای سنتز شدند. برای این کار ابتدا روی آمبرلیت XAD–2 مراحل آمادهسازی انجام گرفت، سپس در مراحل جداگانه عوامل کیلیتساز دی اتیلن تری آمین و آلیزارین با پیوندی به ساختار آزو (N=N) روی آن نشانده شدند. هر دو رزین دارای عوامل کیلیتی به وسیلۀ طیفسنجی مادون قرمز شناسایی شدند. از این دو رزین برای پیشتغلیظ یون فلزی رودیوم (III) استفاده و برای اندازهگیری از طیفسنجی جذب اتمی شعلهای کمک گرفته شد. رفتار جذب رودیوم با چهار مدل همدما مانند لانگمویر، فروندلیش، تمکین و ردیدلیش- پترسون تجزیه و تحلیل شد. برای رزین XAD-2-DETA مقدار بهینۀ pH و ظرفیت جذب به ترتیب 7 و 4/13 میلیگرم بر گرم بود. در معادلات خطی نتایج لانگمویر 2 همدما با دادههای: 9995/0R2=، 7720/0RL=، mg g-18908 /22qm= و L mg-10591/0Ka= بهترین نوع از چهار نوع لانگمویر است و برای رزین ALZR-XAD-2 مقدار بهینۀ pH و ظرفیت جذب به ترتیب 4/8 و 1/12 میلیگرم بر گرم بود. در معادلات خطی نتایج لانگمویر 2 همدما با دادههای L mg-1079/0 = mg g -1 , Ka04 /19 , qm=9983/0 = R2 و 717/0RL= بهترین نوع از چهار نوع لانگمویر است. همچنین، روش مذکور برای تعیین یونهای رودیوم در نمونههای زیستمحیطی با نتایج رضایتبخش استفاده شد.
alizarin
Amberlite XAD-2
Diethylenetriamine
isotherm study
Rhodium
solid phase extraction
2014
11
22
801
809
https://jes.ut.ac.ir/article_52222_c3c114c57f82d0ea436f7b5fb64863f8.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1393
40
3
تولید انرژی از اختلاف غلظت شوری آب به روش معکوس الکترودیالیز در مقیاس آزمایشگاهی
گاگیک
بدلیانس قلی کندی
امیررضا
آرشی
انرژی، آب و محیطزیست فصل مشترک عمدۀ نیازهای بشر امروز به شمار میروند. در این راستا اختلاف غلظت شوری منابع آب بهمنزلۀ منبع انرژی پاک مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. هدف از این تحقیق، بررسی فرایند تولید انرژی با استفاده از اختلاف غلظت شوری به روش معکوس الکترودیالیز و دستیابی به چارچوب عملکردی سامانۀ مورد نظر بود. برای این منظور، پارامترهای اصلی بهرهبرداری از این سامانه یعنی دبی در چهار سطح 30،20،10 و 40 میلیلیتر در دقیقه، دما در سطوح 25، 15، 5 و 35 درجۀ سانتیگراد و اختلاف غلظت در سطوح 150، 90، 30 و 210 گرم بر لیتر در مقیاس آزمایشگاهی با استفاده از 10 سلول مولد بررسی شدند. همچنین، از روش تاگوچی برای طراحی آزمایشها استفاده شد. میزان اثرگذاری هر یک از این پارامترها بر تابع هدف یعنی توان بیشینۀ تولید انرژی به ازای غشای مصرفی با استفاده از تجزیه و تحلیل آماری تعیین شد. بر اساس نتایج، اختلاف غلظت بهمنزلۀ مؤثرترین عامل (81 درصد) و دبی و دما بهمنزلۀ کماثرترین عوامل (به ترتیب 15 و 3 درصد) بر تابع هدف شناخته شدند. مطابق نتایج آنالیز سیگنال به نویز (S/N)، در بهترین شرایط عملکردی سامانه، اختلاف غلظت برابر 210 گرم بر لیتر، دبی برابر 40 میلیلیتر در دقیقه و دما برابر 35 درجۀ سانتیگراد توان تولید انرژی برابر 6/0 وات بر متر مربع حاصل شد.
ion exchange membranes
Power generation
reverse electro-dialysis method
salinity gradient
2014
11
22
811
825
https://jes.ut.ac.ir/article_52223_07487d83168dcd682cec1ab38135ff22.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1393
40
3
چکیده های انگلیسی
2014
11
22
1
56
https://jes.ut.ac.ir/article_52450_4f4fff0a88ad72bc9bff74e63c5ca6ec.pdf