2024-03-29T09:14:39Z
https://jes.ut.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=2896
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1388
35
49
مقایسة روشهای مرتبه بالای MPDATA و تفاضل محدود فشرده در دقت مدلسازی انتشار آلودگی هوا
خسرو
اشرفی
در این مقاله روشهای مرتبة بالای MPDATA و روش تفاضل محدود فشرده (CFDM) به معادله فرارفت یک و دوبعدی برای کاربرد در مدلسازی انتشار آلودگی هوا، استفاده میکنند. روشهای MPDATA، پخش ایجادشده توسط روش پادبادسو را با اضافهکردن جملة ضد پخش خنثی میکنند که به این طریق دقت روش بالا میرود، در صورتیکه در روشهای فشرده خود روش ذاتاً بهدلیل لحاظکردن رابطة ضمنی بین مشتق تابع و خود تابع از دقت بالایی برخوردار است. در این تحقیق شبیهسازی معادلة فرارفت در حالت یکبعدی در شبکههای 11، 21، 41، 81، 161، 321 و 641 نقطهای و در حالت دوبعدی در شبکههای 11*11، 21*21، 41*41، 81*81، 161*161 و 321*321 برای روش MPDATA و در شبکههای 11*11، 21*21، 41*41 و 81*81 برای روش فشرده انجام شدهاست. با انجام این شبیهسازی دو نکتة اساسی مورد مطالعه قرار گرفته است. اول اینکه دقت این دو روش در شبیهسازی معادله فرارفت ارزیابی شده است. بهطوریکه در حالت یکبعدی دقت شبکة 641 نقطهای روش MPDATA با دقت شبکه161 نقطهای روش فشرده برای هر دو خطای مطلق نسبی و خطای RMS نسبی تقریباً برابر است. در حالت دو بعدی خطای شبکه 321*321 روش MPDATA معادل خطای شبکه 41*41 روش فشرده است. این موضوع دقت بیشتر روش فشرده را نشان میدهد. نکتة دوم در این شبیهسازی، زمان محاسبات است. زمان محاسبات روش فشرده بمراتب بیشتر از روش MPDATA بهدست آمده است، بهطوریکه در حالت یکبعدی این زمان بهطور میانگین (در شبکههای مختلف) برای روش فشرده 333 برابر روش MPDATA است و در حالت دوبعدی این عدد به مقدار 306 برابر میرسد.
Advection equation
Air pollution dispersion modeling
MPDATA
Upwind compact finite difference
2009
05
22
https://jes.ut.ac.ir/article_28318_77dba2479a8c8019f51b94fba1276d5b.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1388
35
49
بررسی سینتیک و ایزوترم جذب بیولوژیکی نیکل از محلول آبی با استفاده از بایوسالید
علی اکبر
عظیمی
رضا فولادی
فرد
غلامرضا نبی بید
هندی
Adsorption isotherm
Adsorption Kinetics
biosolids
biosorption
nickel
2009
05
22
https://jes.ut.ac.ir/article_28319_62efa210d1526a8b5058c4825a4cfe7c.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1388
35
49
پیشبینی هفتگی زبالة تولیدی با استفاده از مدل ترکیبی شبکة عصبی و تبدیل موجک
روحاله
نوری
محمد علی
عبدلی
اشکان
فرخنیا
آلاله
قائمی
پیشبینی کمیت تولید، نقشی اساسی در بهینهسازی و برنامهریزی سیستم مدیریت مواد زاید جامد شهری دارد. اما به دلیل طبیعت ناهمگون و تأثیر عوامل متنوع و خارج از کنترل بر تولید، همواره با مشکلات زیادی همراه بوده است. شبکة عصبی مصنوعی اخیراً در بسیاری از کاربردهای مهندسی نظیر مهندسی محیط زیست به عنوان ابزاری قدرتمند در مدلسازی مورد توجه قرار گرفته است. در این تحقیق با توجه به دینامیک و پیچیده بودن سیستم مدیریت مواد زاید جامد، از مدل ترکیبی شبکة عصبی مصنوعی با تابع آموزش لونبرگ-مارکویت و تبدیل موجک (مدل عصبی-موجکی) برای پیشبینی کمیت تولید هفتگی در شهر تهران استفاده شده است. برای این منظور از مجموعة زمانی تولید این شهر در فاصله زمانی سالهای 1380 تا سه ماهة نخست 1385 که به صورت هفتگی مرتب شده بودند، استفاده شد. بعد از آموزش و تست مدلهای شبکه عصبی و شبکه عصبی-موجکی نتایج این مدلها با یکدیگر مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج بهدستآمده از این تحقیق نشان میدهد که استفاده از تبدیل موجک در پیشپردازش متغیرهای ورودی، تأثیر مثبتی در پیشبینی میزان تولید هفتگی در این شهر ایجاد کرده، بهطوریکه موجب افزایش چشمگیری در دقت محاسبات مدل شده است. این بهبود در مورد ضریب همبستگی مدلها (R2) در مرحلة صحتسنجی، از 5/0 در مدل شبکة عصبی به 9/0 در مدل شبکة عصبی-موجکی است. همچنین معیار قدرمطلق میانگین خطای نسبی نیز در مدل شبکه عصبی از 99/5 درصد به 92/1 درصد در مدل شبکه عصبی-موجکی کاهش پیدا کرده است.
Artificial Neural Network
Neural Network
TEHRAN
Wavelet
Weekly Generation Predicting
2009
05
22
https://jes.ut.ac.ir/article_28320_b45648fa611188a212c485fdd4dba5f5.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1388
35
49
مقایسة تجزیه پذیری زیستی 3 پراکنده ساز نفتی و بررسی توانایی هر یک از آنها در تجزیة نفت خام در آبهای سواحل جزیره سیری - خلیج فارس
آزاده ذوالفقاری
باغبادرانی
مژگان
امتیازجو
صدیقه
مهرابیان
داریوش
فرخانی
سید محسن
حسینی
روشهای بسیاری برای حذف لکههای نفتی از آب استفاده شدهاند. اصلاح شیمیایی با استفاده از عوامل پراکندهساز عمدهترین روش پاکسازی مورد استفاده است، چون باعث معلقسازی ذرات نفتی گشته و تأثیری مثبت بر تجزیه زیستی نفتخام میگذارد. بسیاری از انواع پراکندهسازها دارای مشکل سمیبودن، یا عدم تجزیهپذیری زیستیاند. در این پروژه، به مقایسة اثر بخشی و میزان تجزیهپذیری دو پراکنده ساز پارس1 و پارس 2(ساخته شده به وسیلة پژوهشگاه شرکت نفت فلات قاره ایران)با پراکندهساز گملنOD 4000) (Gamlenپرداختهایم، تا بتوانیم مؤثرترین و تجزیهپذیرترین پراکندهساز را برای جزیره سیری انتخاب کنیم. در دریای جزیرة سیری از 8 ایستگاه با طول و عرض جغرافیایی مختلف نمونهبرداری بهعملآمد و به کمک روشهای معمول میکروبیولوژی و تحت شرایط استریل، میکروارگانیسمها جداسازی و خالصسازی شد. سپس با استفاده از روش تعبیه چاهک توانایی رشد باکتریها و قارچهای جدا شده، در حضور سه پراکندهساز گملن، پارس1، پارس2 و ترکیب این سه پراکندهساز با نفت تعیین شد. سپس به منظور تعیین مقدار رشد میکروارگانیسم و میزان استفاده آنها از نفت و پراکندهسازهای مذکور به عنوان یگانه منبع کربن، میزان جذب آنها در حضور مواد مذکور بهوسیلة دستگاه اسپکتروفتومتر در طول مدت 28 روز سنجیده شد. در آخر، به منظور تعیین عملکرد جمعیت کل میکروارگانیسمهای 8 ایستگاه نمونهبرداری شده، نسبت به پراکندهسازهای مذکور و ترکیب آنها با نفت،BOD وCOD ،کل جمعیت میکروارگانیسمهای رشدیافته هر 8 ایستگاه نمونهبرداریشده اندازهگیری شد. نتایج آزمون نشان داد که بیشترین رشد در حضور پراکندهسازهای پارس 1 و پارس 2 و ترکیب آنها با نفت صورت گرفته است. نتایج بهدستآمده از آزمونBOD و COD نیز نشان داد که بالاترین میزان BOD و COD در بین سه پراکندهساز، مربوط به پراکندهساز پارس 1 است و از بین ترکیب سه پراکندهساز مذکور با نفت، ترکیب نفت + پارس 2 و پس از آن ترکیب نفت + پارس 1 به ترتیب بالاترین میزان BOD و COD را دارند. کلیة نتایج بهدستآمده نشان داد که دو پراکندهساز پارس.1 وپارس 2 که ساخته شده توسط شرکت نفت فلات قارة ایران هستند، در تجزیةزیستی نفتخام جزیرة سیری مؤثرتر و تجزیهپذیرتر از پراکندهساز گملن هستند.
2009
05
22
https://jes.ut.ac.ir/article_28321_130f62c64e0abfd28fb4241fadb6654f.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1388
35
49
مطالعة آلودگی خاکهای محدودة شهر کرمان بهوسیلة عناصر کمیاب سمی با استفاده از سامانة اطلاعات جغرافیایی(GIS)
محمد علی
حمزه
رضا حسن
زاده
مطالعة تغییرات غلظت و میزان آلودگی انسانی در مقیاس ناحیهای بهوسیلة عناصر کمیاب سمی در خاک، مبحثی مهم برای برنامهریزیهای زیستمحیطی در مناطق شهری است. در تحقیق انجام شده سنگها، رسوبات و خاکهای محدودة شهری کرمان برای تعیین میزان آلودگی عناصر جرئی بهوسیلة فعالیتهای انسانی مورد بررسی قرار گرفت. برای این کار 37 عدد نمونه جمعآوری شد و بهوسیلة طیفسنج جرمی پلاسمایی، غلظت 29 عنصر در آنها اندازهگیری شد. این غلظتها با مقادیر استاندارد زیستمحیطی مقایسه شد. نتایج بهدستآمده نشان داد که سنگهای آهکی نزدیک شهر کرمان بهطور نسبی دارای غلظت کم عناصر کمیاب بودند که در حد غلظت طبیعی این عناصر در سنگهاست. خاکهای شهر کرمان بهطور ناهنجار در برخی عناصر کمیاب افزایش غلظت نشان دادند. بسیاری از نمونههای خاک دارای مقادیر عناصر کمیاب بیش از عیار طبیعی بودند که مبین ورود آلودگیهای انسانی مربوط به این عناصر است. این افزایش غلظت بسیار بیشتر از اثر سنگ و رسوبات در تأمین این عناصر است. افزایش تجمع این آلایندهها، در اثر رشد سریع حملونقل و همچنین فعالیتهای اقتصادی و صنعتی در محیط زیست شهری کرمان است. به نظر میرسد که عواملی مانند حمل و نقل و گرد و غبار عامل ایجاد غلظت بالای عناصری مانند سرب و مس در خاک شهر کرمان هستند. همچنین نتایج بهدستآمده نشاندهندة غلظت بالای سرب (بیش از 1000 میلیگرم برکیلوگرم) و مس (بیش از 700 گرم برکیلوگرم) در برخی نمونههای خاک و رسوب هستند. آلودهترین نقاط شناسایی شده، شامل خاکهای نزدیک واحدهای باطریسازی، تعویضروغنی و نقاشیاتومبیل(بیش از 5000 گرم برکیلوگرم سرب) بودند. برخی عناصر دیگر مانند بیسموت، کادمیوم، کبالت، جیوه، منگنز، توریم و اورانیم، دارای هیچگونه آلودگی در این منطقه نبودند. در این تحقیق همچنین نقشة ژئوشیمیایی برخی عناصر کمیاب در نمونههای سنگ، خاک و رسوبات بهوسیلة فناوری سامانة اطلاعاتجغرافیایی(GIS) تهیه شد. نقشههای ژئوشیمیایی افزایش غلظت برخی عناصر دارای توان بالقوه مسمومیتزایی از حاشیه به سمت مرکز شهر کرمان را نشان دادند.
Geographical Information System (GIS
Kerman
Pollution
Trace toxic elements
2009
05
22
https://jes.ut.ac.ir/article_28322_2bf190c336928091796f67ebedc3d6b3.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1388
35
49
ارزیابی ریسک سایتهای صنعتی منطقة عسلویه با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی به کمک سامانة اطلاعات جغرافیایی
حمیدرضا
جعفری
اطهره
نژادی
امین عبیری
جهرمی
analytical hierarchy process
Industrial sites of Asalouye
risk assessment
Risk Grading
Special vector technique
2009
05
22
https://jes.ut.ac.ir/article_28323_d2f7b1c7c54c38bb77725a49789bc25e.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1388
35
49
تنوع زیستمحیطی و رشد اقتصادی: تحلیل مقطعی کشوری(با تأکید بر کشورهای در حال توسعه)
منصور
زیبایی
آذر شیخ زین
الدین
در این مطالعه رابطة میان تنوع زیست محیطی و رشد اقتصادی با استفاده از شاخصهای تنوع گونهها و درآمد سرانه به عنوان نمایندة تنوع زیست محیطی و رشد اقتصادی بررسی شد. همچنین آثار ارزش افزودة بخش کشاورزی به صورت درصدی از تولید ناخالص داخلی، شاخص آزادی تجارت، نرخ مبادله، جمعیت، درصد اراضی تخصیص یافته به بخش کشاورزی، اراضی محافظت شده و متغیر اقلیم بر تنوع زیست محیطی مطالعه شد. دادههای مقطع عرضی متغیرهای فوق برای 121 کشور در سال 2002 از سایت بانک جهانی و فائو بهدست آمد. نتایج نشان داد که متغیرهای اقتصادی نظیر رشد اقتصادی، ارزش افزوده بخش کشاورزی، شاخص آزادی تجارت و نرخ مبادله دارای اثر منفی معنیدار بر تنوع زیست محیطی هستند. علامت مورد انتظار جمعیت بهدست نیامد اما اراضی محافظت شده، اثر مثبت و معنیداری بر تنوع زیستمحیطی دارد. درنهایت اینکه منحنی زیستمحیطی کوزنتس (EKC) برای کشورهای توسعه یافته مشاهده شد، اما برای کشورهای در حال توسعه مشاهده نشد. از آنجا که EKC ناظر بر این مفهوم است که آثار منفی محیط زیستی در رابطه با رشد اقتصادی به یک سطح حداکثر میرسد و پس از آن شروع به کاهش میکند، بنابراین وجود چنین رابطهای برای کشورهای توسعهیافته، این دیدگاه را حمایت میکند که کشورهای مذکور با رشد اقتصادی، محیط زیست بهتر و پاکتری را تجربه خواهند کرد. اما به دلیل فقدان EKC در کشورهای در حال توسعه، به منظور بهبود تنوع زیستی، میباید سیاستهای محیط زیستی بهکار گرفته شود و به ایجاد و توسعه نهادها و سیاستهای کلان مناسب که امکان لحاظ کردن ارزشهای محیط زیستی را در فرایند تصمیمسازی ممکن میسازد، نیاز است.
economic growth
Environmental Kuznets Curve
Species Diversity – Biodiversity
2009
05
22
https://jes.ut.ac.ir/article_28324_baf5855db35096080d9f0ae1e78258bc.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1388
35
49
کیفیت سیلاب شهری و رسوبات حاوی فلزات سنگین در حوضچه تزریق شهر شیراز و بررسی عملکرد مواد جاذب برای کاهش آلودگی
محمد
پرویننیا
غلامرضا
رخشندهرو
پرویز
منجمی
فلزات سنگین یکی از مهمترین آلودگیهای محیط زیست محسوب میشوند و بهصورت محلول و جذب شده به مواد معلق در سیلابهای شهری و حوضچههای تزریق سیلاب شهری وجود دارند. در این مقاله به بررسی فلزات سنگین در سیلاب و رسوبات حوضچة تزریق سیلاب در شهر شیراز پرداخته شده است. نتایج این تحقیق مبین آلودگیهای مختلف سیلاب شهری از جمله فلزات سنگین است که بهصورت محلول غلظت پایینی دارند و بیشتر آنها به موادمعلق جذب میشوند و انتقال مییابند. بر اساس نتایج، فلز آهن بین 95تا100، فلز مس بین 91تا100، فلز روی بین 79تا100 و منگنز بین 47تا100 درصد جذب مواد معلق سیلاب شدهاند. فلزات سنگین روی، آهن و مس در رسوبات کف حوضچه نیز وجود داشته که وجود آنها در لایههای پایینتر نشان دهندة آناستکه این فلزات بهسمت لایههای زیرین حرکت کردهاند و ایندرحالی استکه قدرت جذب لایههای بالایی هنوز وجود دارد. برای کاهش آلودگی سیلاب، آزمایشهای مختلف جذب بهصورت ناپیوسته در مقیاس آزمایشگاهی بر روی مواد جاذب ارزانقیمت مثل انواع خاک اره، خاکستر و ماسه انجام شدهاست. فلز روی بهعلت داشتن بیشترین حرکت در خاک انتخاب وpH بهینه برای حداکثر جذب آن بهدست آمد. حذف کل موادمحلول با خاک اره نشان میدهد که حداکثر جذب, مربوط به 20 گرم بر لیتر ماده جاذب و به میزان 39 درصد است همچنین حداکثر حذف موادمعلق نیز 80 درصد و مربوط به 10 گرم در لیتر خاک اره است. بنابراین برای حفظ منابع آبهای زیرزمینی در زیر حوضچههای تزریق و رسیدن به خواستهها و اهداف مدیریت کیفیت آب, میتوان سیستمهای جذب آلودگی را با مواد جاذب ارزانقیمت قبل از حوضچهها و با استفاده از اطلاعات کیفیت سیلاب منطقهای, طراحی کرد.
Adsorption
First flush
Heavy metals
reclamation
sawdust
Shiraz
treatment
Urban Storm
2009
05
22
https://jes.ut.ac.ir/article_28325_ae0ddd787116d885a3a8a467d09c0ce2.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1388
35
49
ارزیابی امکان توسعه نیروگاههای زمینگرمایی از دیدگاه اقتصاد محیط زیست
عطیه
اکرامی
مهدی
صادقی
در بخش تولید برق، محدودیت منابع سرمایهگذاری و محیطزیست از جمله مسائل مهمیاند که این فرایند را تحت تأثیر قرار میدهند. حداقل کردن هزینه و آثار مخرب محیطزیست همواره مورد توجه متخصصان بوده و خواهد بود. جدی بودن مسئلة حفاظت از محیطزیست و همچنین امنیت انرژی الکتریسیته موجب شده که فرایند تولید برق توسط نیروگاههای زمینگرمائی مورد تأکید قرار گیرد. بدیهی است منابع لازم برای سرمایهگذاری در کشور ما مسائل زیستمحیطی را تحتالشعاع خود قرار میدهد. حال سؤال اساسی ایناستکه آیا امکان جایگزینی نیروگاههای فسیلی به وسیلة نیروگاههای زمینگرمایی وجود دارد، یا حداقل در آینده وجود خواهد داشت؟ این مقاله سعی دارد با توجه به بالا بودن هزینههای تولید برق توسط نیروگاههای زمینگرمایی در کشور و با توجه به وضعیت هزینههای تولید برق، با درنظر گرفتن هزینههای اجتماعی به بررسی اقتصادی موضوع مزبور بپردازد. در این بررسی ابتدا هزینة تمام شده تولید برق به ازای هر کیلو وات ساعت در هر یک از نیروگاههای تولید برق محاسبه شده، سپس با توجه به انتشار آلایندهها و گازهای گلخانهای از نیروگاههای فسیلی و منظورکردن هزینههای خارجی تحمیل شده، ارزیابی لازم صورت گرفته است. در نهایت مشخص شده استکه، تولید برق توسط نیروگاههای زمینگرمایی در مقایسه با نیروگاههای فسیلی در سناریوهای 1 و 2 از نظر اقتصادی توجیهپذیر نیستند، این امر در سناریوی 3 قابل تأمل است و در سناریوهای 4 و 5 مقرون به صرفه اقتصادی است. در آخر بهنظر میرسد، با توجه به افزایش تقاضای برق و محدودیت منابع فسیلی و بالا بودن میزان آلودگی حاصل از این منابع، استفاده از انرژی حاصل از نیروگاههای فسیلی بر اساس سناریوهای 1 و 2. نیز، در آیندهای نه چندان دور، توجیه اقتصادی نداشته باشد.
Economic assessment
external cost
Marginal Cost
social cost
Solar Power Plant
2009
05
22
https://jes.ut.ac.ir/article_28326_a79591e4c53aacb6aad754eea2e9a9be.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1388
35
49
مطالعة رستنیهای بیوتوپهای شهر بابل از دیدگاه اکولوژی شهری
علیرضا
نقینژاد
عباس
شاهسواری
توران
جهانیان
بیوتوپها زیستگاههای مهمی برای گیاهان و جانوران گوناگون در یک شهر هستند. امروزه شناخت بیوتوپها، آگاهی از شرایط اکولوژیکی و پراکندگی آنها در شهرها، بررسی و شناخت گیاهان و جانوران ساکن در آنها برای حفظ محیط زندگی این موجودات لازم و ضروری است. این تحقیق در شهر بابل، از شهرهای مرکزی استان مازندران انجام شده است. مساحت این شهر حدود 180 کیلومتر مربع و ارتفاع آن از سطح دریا 2- متر است. پس از بررسی فلوریستیکی در برخی بیوتوپهای شهر بابل 163 گونه گیاهی در 37 تیره و 119 جنس شناسایی شد. تیرههای گندمیان (Poaceae) با 32 گونه، کاسنی (Asteraceae) با 21 گونه، شب بو (Brassicaceae) با 12 گونه، پروانه آسا (Papilionaceae) با 11 گونه و نعناع (Lamiaceae) با 9 گونه به ترتیب غنیترین تیرههای گیاهی منطقه مورد مطالعه را تشکیل میدهند. بیشترین اشکال زیستی مشاهده شده در منطقه شامل تروفیتها و همیکریپتوفیتها هستند که میزان تروفیتها و همی کریپتوفیتها با افزایش آثار آنتروپوژنی به ترتیب رابطة مستقیم و معکوس دارد. درصد غالب گونههای گیاهی متعلق به چندین منطقه جغرافیایی است. بیوتوپهای نیمه طبیعی دارای بیشترین تنوع گونهای و بیوتوپهایی با مدیریت بسیار شدید و مداوم دارای کمترین تعداد گونهها هستند. از نظر همروبی غالب بیوتوپهای مورد مطالعه در شهر بابل از نوع بیوتوپهایی با اثرات آنتروپوژنی شدید و بسیار شدید انسانی هستند. بعلاوه بیوتوپهائی با آثار کم و متوسط انسانی دارای تنوع گونه ای بیشتری هستند.
Biodiversity
Floristic study
Hemeroby
life form
urban ecology
2009
05
22
https://jes.ut.ac.ir/article_28327_9be1a86497065b82d5650d1294774067.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1388
35
49
تحلیل آماری- فضایی نماگرهای توسعة فضای سبز شهری(مطالعة موردی: مناطق شهری اصفهان)
علی
زنگیآبادی
حمیدرضا
رخشانینسب
امروزه شهرها، بویژه شهرهای بزرگ با مشکلات فراوانی از جمله آلودگی هوا، آلودگی صوتی و ... مواجه هستند. از این رو انسان شهرنشین و آگاه عصر حاضر به گونهای آگاهانه به پارکها و تفرجگاههای شهری روی میآورد تا لحظاتی دور از هیاهوی شهرها و غوغاهای درون آن، بهسر برد. بر این اساس، توجه به پارکها و فضاهای سبز شهری و شناخت نارساییهای فضایی آنها، به منظور استفادة مطلوب شهروندان حایز اهمیت فراوانی است. هدف این پژوهش، شناخت عدم تعادل حاکم بر فضای سبز مناطق یازدهگانة اصفهان است. روش پژوهش «قیاسی، توصیفی و تحلیلی» است که با ترکیب 10 نماگر و استخراج 7 نماگر مؤثر بر توسعة فضای سبز اصفهان، با بهرهگیری از نرمافزارهای Arc View و SPSS صورت گرفته است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که به لحاظ توسعة فضای سبز شهری مناطق 6، 9، 4، 8 و 5 در سطح بالا (فراسبز)، مناطق 11 و 2 در سطح متوسط (میانسبز) و سایر مناطق شهر اصفهان در پایینترین سطح (فروسبز) قرار دارند. مدل رگرسیون چند متغیره، وجود رابطة خطی و معنادار میان نماگرهای پژوهش را تأیید میکند. بر این اساس پیشنهاد میشود، به ترتیب نماگرهای «نسبت فضای سبز به جمعیّت»، «نسبت فضای سبز به وسعت مناطق»، «پایداری فضای سبز»، «زیباسازی فضای سبز»، «تراکم درخت در واحد سطح»، «نماگر پارکها و فضاهای تفریحی» و «نماگر رشد فضایسبز» برای مناطق فروسبز، میانسبز و فراسبز در اولویت توسعة فضایی قرار گیرند.
Development levels
Green space
Spatial analysis
Spatial unbalance
2009
05
22
https://jes.ut.ac.ir/article_28328_95dfd335c7a193722df600dec1c8cd00.pdf
Journal of Environmental Studies
JES
1025-8620
1025-8620
1388
35
49
بررسی تصاعد گازهای گلخانهای CO2 و CH4 از خاکهای زیر کشت برنج و گندم
رویا
زلقی
احمد
لندی
هادی عامری
خواه
با توجه به افزایش دمای کره زمین طی سالهای اخیر و عزم جامعة جهانی برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای به جوّ، در این تحقیق نیروی برخی از اراضی کشاورزی از نظر میزان تصاعد، یا جذب گازهای گلخانهای CO2 و CH4 بررسی شد. برنج و گندم بهعنوان دو غله راهبردی کشور برای این منظور انتخاب شدند و میزان هدررفت کربن به فرم گازهای گلخانهای از خاکهای زیر کشت این دو محصول، در منطقة آب تیمور در جنوب اهواز با روش اتاقک بسته و با استفاده از گاز کروماتوگرافی اندازهگیری شد. نتایج، نشاندهندة تصاعد CH4 در شرایط غیرهوازی کشت برنج است و مزرعة برنج تولیدکننده CH4با متوسط تصاعد 22/2 میلیگرم کربن بر متر مربع در روز به صورت متان است. تصاعد متان در پایان دورة رشد برنج در مهرماه به حداکثر مقدار خود میرسد که به دلیل تداوم شرایط غرقاب در خاک و افزایش فعالیت باکتریهای بیهوازی تولید کنندة متان است. درحالیکه مزرعة گندم جذب کننده CH4 جوّی با متوسط 11/0 میلیگرم بر متر مربع در روز است، که علت آن وجود شرایط هوازی در خاک و فعالیت باکتریهای اکسیدکنندة متان و درنتیجه مصرف متان جوّی است. تصاعد CO2 در هر دو مزرعه در نیمة دوم سال افزایش یافت و رابطة مستقیمی با حضور گیاه در مزرعه، تجزیه بقایای آلی و دمای محیط دارد.
CH4
CO2
Greenhouse Gas
rice field
wheat field
2009
05
22
https://jes.ut.ac.ir/article_28329_da95dcdb7ccce5547806750e668d9b26.pdf